حمايت ازانقلاب زن-زندگي-آزادي

شهر دارمشتات در آلمان از ماه اكتبر سال گذشته(2022) شاهد تجمع اعتراضي بخشي از ايرانيان بوده است كه هر هفته روزهاي چهارشنبه بطور مستمر براي حمايت ازانقلاب زن-زندگي-آزادي برگزارمیشود.

رعايت موازين دموكراتيك توسط برگزاركنندگان و نيز متانت شركت كنندگان آنچنان خوب بود كه اين تجمعات مورد توجه مسئولين شهر قرارگرفت چنانكه شهرداران دارمشتات و يا نمايندگانشان هربار در تجمع چهارشنبه شركت و در سخنراني هايشان از انقلاب مردم ايران بطور قاطع پشتيباني كردند.

اين تجمع توسط گروهي خلاق برگزار ميشود كه تعلق حزبي ندارد و مستقل است و فعالين آن با وجود انديشه هاي سياسي گوناگون بر ضرورت پشتيباني از انقلاب در ايران براي حفظ كرامت انسان و براي بزيركشيدن و نابودي فاشيسم اسلامي متحد هستند.

اما اين جمع هفتگي آنچنان كه بايد، از طرف اكثريت ايراني تبار ساكن دارمشتات و حومه استقبال نميشود! چرا؟

چرا با وجود جنايات عيان و كارنامهء سراپا خونين رژيم اسلامي عده بيشتري به كمك تجمعات روز چهارشنبه نميشتابد و همچنان سكوت اختيار كرده؟ آيا روشن نيست كه: سكوت ما هيولاي هار اسلام سياسي را در خون آشامي اش جري تر ميكند؟ 

آيا اين شعر مصداق پيدا نميكند كه:

“اظهار عجز نزد ستم پيشه ز ابلهي ست

اشك كباب باعث طغيان آتش است”!؟

آيا ميتوان دلايل موجهي براي اين رفتار دوگانه يافت؟  مى نويسم “رفتار دو گانه” چرا كه اين اكثريت خاموش با وجود انزجار همگاني از رژيم اسلامى همچنان سكوت اختيار كرده، آيا ميتوانيم با ارائه استدلال وجدانهاي خفته را بيدار كنيم؟

دلايل عدم شركت فعال مردمان ايراني تبار در تجمعات اعتراضي چيست؟

دليل نخست:

آيا اكثريت خاموش و تماشاچي باور ندارد كه مبارزه با رژيم ميتواند پيروز شود؟ 

پيروزي انقلاب زن-زندگي-آزادي در گرو چيست؟ شرط لازم پيروزي اين انقلاب باور به آن در انديشه ها و به پيرروزي رساندن آن توسط هر كدام از ما در سرهاي خود و مغزهايمان است. بايد با “چيز” هاي نادرستي كه تا كنون جمجمهء ما را پر كرده است مبارزه كنيم. پيروزي انقلاب نخست در سرها اتفاق ميافتد سپس در خيابان! و اين رخداد در ايران جامعيت يافته. يك انقلاب فرهنگي ضد فاشيسم اسلامي در انديشه ها رخ داده كه ديگر ناگزير، ناگريز و برگشت ناپذير است. پيروزي اين انقلاب با دوري جستن از موهومات مذهبي و سنتي در سرهايمان آغاز ميشود. آغاز تغيير در سرهاست، بايد از انديشه ها موهومات اسلامي و نيز سنتي را بزداييم، به دور افكنيم و آن را با باورهاي نو كه  در بنيادها دگرگوني ايجاد ميكند جايگزين كنيم.

هيچ ناجي اي در راه نيست! ناجي خود ما هستيم. بايد  گفت  كه: مشكل پيش نرفتن انقلاب در انديشه – وجود باورهاي موهوم، مذهبي و سنتي است! همگي بايد بدانيم كه هيچ! ناجي اي در راه نيست! نه قدرت هاي اروپايي يا آمريكايي، نه ارتش هايشان و نه كسي از نوع امام زمان!

دليل دوم: عدم مشاركت فعال اكثريت خاموش در تجمعات اعتراضي ميتواند افول حركات اعتراضي در ايران باشد. ولي همهء شواهد نشان بر كوتاه بودن اين افول است. حاكميت  ضحاك بنا بر خصلت اش نه تنها هيچ امكاني براي از ميان برداشتن مشقات مردم ايران ندارد بلكه برعكس! روزانه برآن مي افزايد! و اين افول بيشك!كوتاه مدت است.

و ! اين افول كوتاه مدت در ايران، بر ضرورت اعتراضات در خارج ايران پاي ميفشارد. اكنون كه جنايات هيولاي اسلامي موقتاً باعث سكون انقلاب شده است بهمين دليل حركت پشتيبان و اعتراضي در خارج دوچندان ضروري است! ادامهء پشتيباني در خارج ايران براي مبارزان داخل روحيه بخش است! نبايد ارسال روحيه به داخل را از خواهران و برادرانمان دريغ كنيم!

در عين حال ادامهء حركات افشاگرانه در اين كشورهاي اروپايي پاسخ روشن به دموكراسي هاي اروپايي و آمريكايي است كه زيرجلكي از سقوط ضحاكيان جلوگيري ميكنند. ايشان مدعي حمايت از جنبش مردم در ايران هستند اما فريبندگي ادعاها واضح تر از آن است كه بشود هيچ كدام را باور كرد. دموكراسي هاي غربي در سياست كلان باهزار بند حافظ رژيم ضحاك هستند! انگاره هاي ما رفته رفته از شك به يقين بدل ميشوند كه: اين دموكراسي ها از پيروزي انقلاب زن-زندگي-آزادي به هراس افتاده اند. ميترسند مبادا انقلاب با تحقق مطالباتش در ايران به كشورهاي اسلامزده  سرايت كند، اسلام – اصلي ترين عامل تحميق چند صدساله – در كل منطقه رنگ ببازد و سپس حاكميت چندصدساله استعمار اروپايي-آمريكايي بر منطقه براي هميشه پايان يابد

ادامهء اعتراض و افشاي هردو سوي اين معادله كمك ميكند تا مردمان كشورهاي دموكراتيك متوجه سياست هاي ناپستد دولت هايشان بشوند، در مقابل آن سياست ها بياستند و به كمك انقلاب زن-زندگي-آزادي بشتابند. 

اما يك علت سوم  ناموجه ديگر هم ميتوان براي عدم شركت فعال اكثريت مردم ايراني تبار در تجمعات اعتراضي يافت: اكثريت خاموش از تغيير هراس دارد! ميترسد در صورت تغييرات بنيادين، منفعت اش را از دست دهد. آنكه هيچ ندارد چيزي هم براي از دست دادن ندارد!

اما بايد به آن كس كه فكر ميكند چيزي براي از دست دادن دارد با قاطعيت گفت.

اگر بيدار نشوي و برنخيزي در اين سراشيبي هولناك كه رژيم فاشيسم اسلامي ايران را با همهء تعلقاتش به ورطه نابودي ميكشاند خواهي نخواهي همه چيز تو از دست رفته خواهد بود.

ما بر مبناي كرامت انساني نياز به همكاري و مودت داريم، سواي اختلافاتمان! چرا؟ زيرا همگي در برابر هيولايي ايستاده ايم كه قادر است قبل از هر چيز  كرامت ما را ببلعد و نابود كند.

تجمع چهارشنبهء دارمشتات متعلق به همهء آن كساني است كه خواهان بزير كشيدن اين هيولا و حفظ كرامت انسان هستند.

دارمشتات نهم آوريل

فرهمند